الیناالینا، تا این لحظه: 15 سال و 5 ماه و 24 روز سن داره

الینا فرشته کوچک خوشبختی

پارک ارم

  عروسک خوشگل من یک سال بود که تو و مهتا اصرار داشتید که به همراه دایی ها به پارک ارم بروید اما هر بار با پیش آمدی این امر اتفاق نمی افتاد تا این که من و بابایی تصمیم گرفتیم خودمان برویم روز جمعه صبح در حال آماده شدن بودیم که زن دایی مرضیه تماس گرفت و گفت می آیید برویم پارک ارم ما نیز خوشحال شده و قرار رفتن گذاشتیم و راه افتادیم حدود ساعت 12 بود که رسیدیم قرار شد جای مناسبی بنشینیم و غذایی را که زن دایی درست کرده بود را بخوریم بعد از ناهار خاله فهیمه هم به ما ملحق شد و با هم به طرف قلعه سحر آمیز حرکت کردیم شما بچه ها با هم سوار چرخ و فلک _ترن و قورباغه پرنده شدید که امیر مهدی از آخری حسابی ترسید و حسابی گریه کرد بازی های بعدی را ...
12 آبان 1392

عید غدیر و بازدید از برج میلاد

                     چهار شنبه بعد از ظهر طبق معمول  با هم خوابیده بودیم که بابایی آمد خونه و گفت شما ها که هنوز خوابیدید ما هم چشمامون رو به زور باز کردیم و گفتیم سلام بابا جون گفت براتون یه چیز خوشمزه خریدم کی میره بیاره که تو از جا پریدی و گفتی مــــن مــــن و رفتی تو آشپز خونه و جعبه شیرینی رو که بابایی به مناسبت شب عید غدیر خریده بود آوردی تو یه چشم به هم زدن نصفش رو تموم کردیم بعد بابایی گفت براتون یه سورپرایز دارم بلند شید حاضر بشید میخواهیم بریم یه جایی من تنبلیم می آمد گفتم حالا بگو کجا وقتی گفت بریم برج میلاد تو کلی خوشحالی...
10 آبان 1392

جشن مهد کودک

                                                  عروسکم امسال هم  مهد برای آغاز سال تحصیلی در روز جهانی کودک  یه جشن عصرانه ترتیب داده بود که به مفصلی پارسال نبود اما به شما وروجک های شیطون خیلی خوش گذشت . برنامه با  از زیر قرآن رد شدن بچه ها شروع شد و بعد نمایش عروسکی . گل همیشه بهارم آقای مجری گفت : هر والدینی که بهتر دست بزنه و شعر ها رو با ما بخونه فرزندش رو میارم اینجا تا عروسک گردانی کنه !!!تو هم با نگرانی همش به ما نگاه میکردی تا مبادا دست نزنیم و وقتی که بابا به خاطر جواب دادن به م...
20 مهر 1392

سفر یک روزه به چالوس

      الینای عزیزم هر زمان که در مورد سفر رفتن صحبت میکنیم گذینه تو شمال و دریاست . اگر من یا بابا در مورد شهر دیگری نظر بدهیم فوری می پرسی دریا هم داره و اگر بگوییم نه فوری با قاطعیت میگویی من که اصلا دوست ندارم بریم بعد یه کم ناز میکنی و با خواهش میگی :بریم دریـــــــــا تورو خدا اگه منو دوست داری . من و بابا هم که جز شادی تو چیز دیگه ای نمیخواهیم  فوری کوتاه می آییم و قبول میکنیم . یکی از آن روزها صبح شنبه 30شهریور بود که به قصد شمال به قول معروف شال و کلاه کردیم و راه افتادیم بر عکس روز های گذشت جاده خلوت و رویایی بود و در طی مسیر حسابی خوش گذشت حدود ظهر بود که رسیدیم چالوس و بعد از خریدن جلیغه نجات ...
12 مهر 1392

تولد4 سالگی با تم مینی موس

        دختر ناز و قشنگم همدم مامان و بابا        میلاد تو شیرین ترین بهانه ایست که می توان با آن         به رنجهای زندگی هم دل بست  و در میان این روزهای شتابزده عاشقانه تر زیست.            میلادتو معراج دستهای من است    وقتی که عاشقانه تولدت را شکر می گویم   پرنسس من امسال تصمیم گرفتم تولدت را در مهد برایت بگیرم تا در کنار دوستانت بیشتر بهت خوش بگذره. چون بچه های مهد زیاد بودند و اتاق کارگاه کوچک و برای فیلم برداری خیلی خوب نبود از خانم ریاحی خواهش کردم...
6 آذر 1390

در تدارک تولد

                                    فرشته کوچولوی من چند روزیه که به خاطر دیسک کمر دکتر بهم استراحت مطلق داده خیلی دلم شور میزنه چون 15 روز تا تولدت باقی مانده . از بابایی خواستم کامپیوتر را کنار تخت بیاره   تا همینطور خوابیده کار ها را انجام بدم برای تولدت تم دختر توت فرنگی را انتخاب کردم و باید از نی نی سایت برای پرچم و هپی برد و لیبلها عکسهایی را که میخوام پیدا کنم تازه کارت تولدت هم هست باید انتخاب و طراحی کنم نمی دانم خوابیده میشه کار کرد یا نه تاز...
10 آبان 1390

تدارک تولد 2 سالگی

        ملوسکم امسال میخوام تولدت را با تم کفش دوزک بگیرم چند ایده از نی نی سایت گرفتم کلی هم طرح خودم توی سرم دارم که به کمک بابایی میخواهیم یه جشن به یاد موندنی برات بگیریم . دیروز رفتیم شهر کتاب و کاغذ رنگی قرمز و مشکی و برچسب کفشدوزک خریدیم . میخوام  خودم پرچمها  و جای گیفت و  هپی بیرت را درست کنم  یه کارت دعوت هم توی یه سایت دیدم که میخوام شبیه آن برات طراحی کنم امیدوارم خوب بشه و به موقع کارهام تمام بشه         . البته شما هم میونه اینهمه کاغذ وعکس خوب کیف میکنی و آهنگ تولد مبارک میخونی و میرقصی خدا کنه روز جشن هم مثل الان خوش اخلاق باشی  ...
5 آبان 1389

مدل های خواب

     دخی در حال چرت زدن                     خواب وارونه                     جوجو کوچولوی مامان با فیل کوچولوش                  خواب از نو ع جنگیش                     فرشته کوچولو در اتاقش                  ...
5 ارديبهشت 1388

زمینی شدن فرشته آسمانی

الینای من تو  درروز 27 آبان ماه سال 1387 ساعت ده و نیم صبح در بیمارستان پارسیان   پای بر این دنیای خاکی نهادی  اما به علت نارس بودن 48 روز در دستگاه بودی    و 16 دی ماه قدم بر چشمان ما نهاده و به خانه آمدی  مقدمت گلباران            روز تولد تو میلاد عشق پاکه                                                                          &n...
20 بهمن 1387